نتایج انتخابات1403؛ آفساید نظرسنجی ها و مساله آرای نامزدها
[ad_1]
یک گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم – عبدالله عبداللهی:
انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری تاکنون با پیشتازی آقایان مسعود مزکیان و سعید جلیلی در دور اول اما به دلیل عدم کسب 50 درصد به علاوه یک آرا تا تیرماه به دور دوم راه یافت. 15 روز تعیین تکلیف نهایی این ماراتن حدود 50 روزه.
تحلیل دقیق تر انتخابات را باید به بعد از 24 تیرماه موکول کرد، اما در حال حاضر و برای تحلیل مختصری از اتفاقات، می توان موارد زیر را نوشت:
1- نظرسنجی ها بزرگترین بازنده انتخابات تاکنون هستند. به گونه ای که هم نامزدها و هم ناظران و حامیان سیاسی و چه بسا برخی از سیاستمداران بزرگ کشور مرتکب اشتباه شدند.
اینکه یک حزب یا گروه سیاسی در درون خود به گونهای عمل کند که عدهای آن را بهعنوان سازنده افکار عمومی محکوم کنند، هرچند غیراخلاقی است، اما ضرر آن فقط به همان حزب یا گروه سیاسی برسد، اما نهادهای قابل اعتماد تحقیق افکار عمومی که سال ها در یک کشور مرجع بوده اند معیار معتبر و مهمی در برخی تصمیم گیری ها هستند که اگر در این راه ضرر کنند ضرر آن متوجه کل کشور است.
تا جایی که به دور اول انتخابات مربوط می شود، تقریبا تمام نهادهای معتبر قبلی مانند ایسپا، صداوسیما، متا و غیره. پیش بینی میزان مشارکت با فاصله غیر قابل قبول برای یک نظرسنجی قابل اعتماد. صداوسیما که حداقل چند سال پیش، یعنی حداقل تا انتخابات ریاست جمهوری قبلی، نظرسنجی بسیار معتبری داشت و معمولاً روندهای بسیار نزدیک به واقعیت را پیش بینی می کرد، این بار با خطای 11-12 درصدی نرخ مشارکت را پیش بینی کرد! این موسسه در آخرین نظرسنجی خود مدعی است که مشارکت حدود 51 خواهد بود! این اتفاق 11 درصد متفاوت از این پیش بینی تلویزیون بود. چنین اختلافی اثربخشی نظرسنجی را به عنوان یک کل مختل می کند.
برآورد ایسپا (جهادگر دانشگاهی) از مشارکت به همین میزان 51 درصد بوده و مستندات این ادعا همچنان در کانال تلگرام ایسپا موجود است.
مرکز نظرسنجی متا وابسته به مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع) نیز پیش بینی میزان مشارکت را 52.4 درصد اعلام کرد! یعنی مسافتی بیش از 12 درصد از اتفاقات روی زمین!
افرادی مثل آقای عباس عبدی که سال هاست نظرسنجی و نظرسنجی می کنند، به پیش بینی نهادهایی مثل «پرسش» توجه کرده و منتشر کرده اند که مشارکت 58 درصدی را پیش بینی کرده اند! خطای قانونی که دیگر خطای قانونی محسوب نمی شود; به جای ورود به کمین نظرسنجی ها.
اگرچه بسیاری از این نظرسنجیها ترتیب محبوبیت کاندیداها را به درستی گزارش کردهاند، یعنی ابتدا پزشکان، سپس جلیلی و سپس کلیباف، اما همه آنها در سنجش آرای نامزدها و اختلاف بین آنها اشتباه کردهاند. مثلاً در نتایج نهایی، آقای مزیکیان بیش از 40 درصد آرا را به خود اختصاص داد و آرای آقای جلیلی حدود سه برابر آرای آقای کلیباف بود. اما هیچ یک از مطالعات چنین تفاوتی را نشان نداد. به عنوان مثال، ایسپا 33 درصد آرا را برای آقای مدشکیان و 28.8 درصد را برای آقای جلیلی پیش بینی کرده بود. یعنی هر دو با فاصله 10 درصدی از اتفاق واقعی!
در بررسی متا، همان رای کاندیدا، با اتفاقی که در واقع رخ داده، برای کاندیداهای مختلف تفاوت یکسانی بین هشت تا 12 درصد داشته است!
اگرچه موسسه موسوم به دانشگاه تهران مطالعات خود را منتشر نکرد، اما وضعیت بهتری نسبت به سایرین نداشت.
2- عوامل متعددی را می توان علت شکست این نظرسنجی مهم دانست. یکی خطا در روش، به خصوص در نحوه به دست آوردن نمونه های آماری است که معمولاً توسط متخصصان این حوزه بهتر تجزیه و تحلیل می شود. اما عامل مهم دیگر برای بازی نظرسنجی، پیشنظرسنجی معتبر به عنوان یکی از کارتهای بازی HQ بود. این نظرسنجی ها کی می آید، کی نمی شود، روش نمونه گیری چگونه خواهد بود، در چه زمان هایی و در اختیار چه کسانی قرار می گیرد، ظاهراً در برخی از آنها به عوامل سیاسی و نظر ستاد گره خورده است!
3- پیشبینی نادرست میزان مشارکت به این معناست که حتی بخشهایی از جامعه که حضور در انتخابات برای آنها مهمتر از آرای نامزدها است، نیاز چندانی به میدان نخواهند داشت. به همین دلیل تلاش زیادی برای جلب مشارکت بیشتر صورت نگرفت، مانند انتخابات مجلس گذشته و حتی انتخابات ریاست جمهوری 1400 و اتفاقی که افتاد همان بود.
4- تحلیل مشارکت 40 درصدی موضوع مهمی است. این چهارمین انتخابات از سال 2018 است که در آن مشارکت در این محدوده ها باقی مانده و زیر 50 درصد است. در این زمینه عوامل مختلفی از وضعیت نامناسب اقتصادی گرفته تا تعمیق اختلافات سیاسی و گاه فرهنگی و معضلات اجتماعی را می توان برای تحلیل و بررسی برشمرد. اما این هم مثل برخی دوستان در انتخابات 1393 نتیجه تحولات تمدنی است! گفتن یا نوشتن آن به قیمت کمپین تحریم نیز اشتباه به نظر می رسد.
به طور کلی، هیچ کمپین بایکوت سیاسی فعالی وجود نداشت. اصلاح طلبان به صورت سازماندهی شده و همه جانبه در انتخابات شرکت کردند و اصولگرایان هم مانند همیشه. تحریم کنندگان آنقدر از بازی خود خارج شده بودند که حتی بی بی سی فارسی هم تریبونی برای آنها نبود.
بنابراین به وضوح یک نقطه وجود داشت که “هر سه ما اشتباه کردیم!”; اصولگرایان فکر می کردند که بحث مشارکت حل شده است. اصلاح طلبان معتقد بودند که حضور یا عدم حضور آنان نقش بسزایی در افزایش و کاهش مشارکت دارد. طاهری ها نیز معتقد بودند که فعال شدن یا عدم فعال شدن آنها جامعه را به این سو و آن سو سوق می دهد. جامعه نشان داده که فعلا هر سه اشتباه می کنند!
نگارنده بر این باور است که اگر «واقعیتهای» سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بخشی از عامل کاهش مشارکت باشد، اما این بار «سیاست» مؤثرتر است. چه مفهومی داره؟ یعنی کاندیداهایی که در این انتخابات از شورای نگهبان عبور کردند غالباً شخصیت سیاسی قوی برای حرکت بدنه اجتماعی نداشتند. جدا از آقای کلیباف که در چند انتخابات اخیر در این حوزه ضربه خورد و نتوانست از موقعیت شغلی و مدیریتی خود استفاده کند، آقای مزیکیان و جلیلی بیش از هر چیز به همان بدنه عقیدتی که از همان ابتدا چسبیده بود تکیه کردند. و تقریباً موفق شد تا حدودی فعال شود. اما تحریک جامعه عمومی که شرط ایجاد حرکت برای کل جامعه و تصمیم گیری در انتخابات در همان دور اول است، در کار هیچ کدام از این آقایان اتفاق نیفتاد.
از شخصیت مجرد خوشحالم! و غفلت از این واقعیت که انتخابات بیش از هر چیز دیگری محل ظهور شخصیت و کنش سیاسی افراد است، باعث شده است که شاهد مبارزات رقابتی نسبتاً خسته کننده باشیم.
5- صداوسیما در این دور بسیار سخت کار می کند و حجم زیاد برنامه ها نیاز به توان بالا، انگیزه بالا و تلاش زیاد دارد. اما هم حجم و هم قالب و محتوای برنامه ها و به خصوص مناظره ها می توان گفت تا حدودی انگیزه مشارکت را از بین می برد! البته این به شخصیت کاندیداها هم برمی گردد و شاید اگر در مناظره ها کاندیداهایی با شخصیت های سیاسی قوی تری مطرح می شد، وضعیت تا حدودی متفاوت می شد. با این حال، صداوسیما باید مطابق با کسانی که در صحنه هستند برنامه ریزی کند. این طور نیست که یک کلیشه از قبل وجود داشته باشد، و ما همه انتخاب ها را در قالب یکسان قرار می دهیم، البته با کمی تنوع.
6- بلاتکلیفی عجیب و تبلیغات غیرحرفه ای رسانه ای برخی از هواداران هر دو نامزد اصلی جبهه انقلاب، آقایان جلیلی و کلیباف، هم موافق افزایش آرای پزشکان و هم مخالف مشارکت بود!
ضربات هولناکی که برخی از حامیان دو طرف – که البته بیشتر یک طرف بودند – علیه یکدیگر وارد کردند و دوقطبی های کفر و اعتقاد را در بین این نیروها شکل دادند، فشار اجتماعی را برای فعال شدن به نفع آنها از بین برد. بدتر از آن اینکه در هفته گذشته این دو کمپین به جای اینکه به تاثیرات حیاتی روزهای آخر بر آرای کل جامعه فکر کنند. اخبار نامزد را بدون اجماع در مورد این یا آن منتشر کرد! اخبار جلسات اجماع، حتی اگر واقعی بود، نباید اینقدر علنی می شد. این برخوردها معمولاً پشت صحنه است و هدف برنده شدن در یکی از آنهاست نه جامعه اخبار درست است که بسیاری از اخبار، که البته جعلی بودند، به این نتیجه رسیدند که آنها نمی دانند با خودشان چه کنند.
نگارنده معتقد است چند روز اخیر و عملکرد آماتورها باعث شده که عده ای از رای رد شوند و برخی احساس کنند بهتر است به نامزد دیگری اعتماد کنند که حداقل می دانند تا آخر روی صحنه خواهد بود!
انتهای پیام/
[ad_2]